مصائب شب عاشورا
حسین جان ای همه دار و نـدارم ز فــکـــر دوری تـــو بــیــقـــرارم دعا کن، جان مـادر، ای بـــرادر که امشب، قبل هجران، جان سپارم خدا داند حسین جان ندارم تاب هجران بیا ای جان خواهر دل و جانم ملرزان که گشتم دل غمین و دل پریشان ************************* الا ای خواهرم ، ای نــــور دیده کسی بــهــتــر ز پیغمبر ندیده ولی او هم به سوی حق سفر کرد که هر کس زین قفس آخر پریده الا ای بهتر از جان دلم اینسان مسوزان ز قبل رفتـنِ منِ مشو نالان و گریان بود تقدیر حق گردم چو قربان ********************* تمام کودکان در پیچ و تابند همه عطشان ز بهر جرعه آبند ملائک ، انبیا، هم آل حیدر از این حالات طفلان دل کبابند مگر نبود خدایا مسلمانی در اینجا مگر آب فراتش نبوده مهر زهرا چرا عطشان شدند پس آل طاها ********************** تــمــام کــربـــلا را غــــم گــرفتـه دل زینب عجب مــاتــم گرفته عطش سخت است ، ولی جان برادر دلــم از چیز دیگر، دم گرفته رسد بوی جدائی ز دشت نـیـنـوائــی بیا ای جان خواهر مکن دیگر صدائی صبوری کن ، دلت را کن خدائی |